میان همه اینها اما، چیزهایی بیش از مسایل دیگر جلب توجه میکرد. پرچم کشورهای ترکیه و جمهوری باکو در استادیوم. ماه و ستاره روی لباس و نشانههای پانترکی و حتی زوزه گرگ. اتفاقاتی که نه یکبار بلکه بارها در دیدارهای تراکتورسازی مقابل تیمهای فوتبال غیرترکزبان دیده شده است.
روشن است که رفتار این عده را نمیتوان به همه مردم تبریز تعمیم داد. بسیاری از اهالی تبریز از این رفتارها گله دارند و شهروندان دیگر استانهای آذریزبان ایران نیز نشان دادهاند که علقهای به رفتارهای تجزیهطلبانه و پانترکی ندارند. . باتوجه به حساسیتی که دستگاه امنیتی نسبت به قومیتگرایی در ایران دارد، بیتفاوتی به اتفاقات تبریز شکبرانگیز است. پرسش اما این است که چرا با وجود تکرار این اتفاق در سالهای گذشته، واکنش درخوری از نهادهای مربوط، مشاهده نشده است؟
در دیدار پرسپولیس تهران و تراکتورسازی، ماموران انتظامی مورد توهین و حمله واقع شدند، کادر فنی و بازیکنان پرسپولیس با بدرقه سنگ و میخ به رختکن رفتند، شعارهای تجزیهطلبانه در ورزشگاه موج زد و پرچم کشورهای دیگر در استادیوم برافراشته شد. لیدرها و اعضای کانون هواداران تراکتورسازی، با تایید رفتار هواداران، علت را «تبعیض و نژادپرستی» بیان کردند و مدیرعامل باشگاه معتقد است که «هیچگونه تخلفی» صورت نگرفته است.
نفوذ عقاید پانترکی در بین عدهای از هوادارن تراکتورسازی، بارها به اثبات رسیده است. از ادای احترام به «عباس لسانی»، فعال قومگرای افراطی، تا احترام نظامی به پرچم ترکیه در استادیوم. حالا اما، کار از استانهای آذریزبان ایران گذشته و رد پای ویروس پانترکیسم گاهی در خیابانهای پایتخت نیز دیده میشود. بدیهی است که عدهای در تبریز از چنین رفتارهایی نفع میبرند و رفتار هواداران تراکتورسازی در راستای منافع همین عده خاص است. ابهام اصلی اما در نحوه مواجه نهاد امنیتی کشور با این بحران است. نوزادی که با هر روز غفلت، به بلوغ ترسناکش نزدیکتر میشود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟